سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نشانه های ظهور

رسول اکرم صلى الله علیه وآله وسلم و موقعیت منتظران حضرت مهدى قب

    نظر

امام صادق علیه السّلام از وجود مبارک رسول اکرم صلى الله علیه و آله درباره مقام منتظران ظهور و علاقه مندان به ساحت قدس حضرت بقیة الله روحى له الفداء و آباء گرامى اش ‍ چنین نقل فرموده اند:

خوشا به حال کسانى که قائم از اهل بیت مرا درک کنند و اقتداى به آن حضرت مى کنند (فرمانبردارى) پیش از قیامش، دوستان او را دوست مى دارند و با دشمنانش دشمن اند و از آنها تبرا مى جویند و ائمه معصومین قبل از آن حضرت را دوست مى دارند.

اینان رفقاى من و دوستان من و بهترین افراد امت من در نزد من بلکه بهترین مخلوقات خداوند براى من هستند (گوارا باد بر صاحبان این نعمت (ولایت)).

حذیفه مى گوید: دیدم رسول معظم اسلام صلى الله علیه و آله پرده کعبه را گرفته و گریه مى کند. عرض کردم یا رسول الله ! چه چیز شما را به گریه آورده است ؟

خداوند چشمهاى تو را نگریاند. فرمودند:

اى حذیفه ! دنیا از بین رفته یا مثل اینکه تو در این دنیا نبودى . عرض کردم پدر و مادرم به قربانت باد! آیا علائمى هست که دال بر وقوع چنین وضعى در دنیا باشد؟ فرمودند: آرى - اى حذیفه ! - مطالبى که مى گویم به قلبت بسپار و با چشمت ببین و با انگشتانت شماره کن :

1. وقتى که امت من نماز را ضایع کنند.

2. از شهوات پیروى کنند.

3. خیانت در میان مردم زیاد شود.

4. امانت و امانتدارى کم شود.

5. مشروبات الکلى بنوشند.

6. فضا تاریک شود (ممکن است به خاطر آلودگى فضا به معصیت یا دود ناشى از بنزین و غیره باشد).

7. به واسطه خشکسالى، آب قناتها و چاهها کم مى شود - کما اینکه الان شده است -.

8. آسمان و این فضاى لایتناهى غبارآلود شود (ممکن است کنایه از ظلمهاى جهانى باشد مانند جنگهاى جهانى از قبیل دو جنگ اول و دوم و جنگهاى پراکنده).

9. امنیت از راههاى زمینى و هوایى برداشته شود (نظیر هواپیما ربایى، آدم دزدى).

10. و مردم همدیگر را سب و لعن کنند.

11. خانواده ها در دامن فساد سقوط کنند (مانند بى حجابى، رقاصى، قمار و غیره).

12. مردم در زندگى گرفتار تجملات و مدپرستى شوند و سرانجام قناعت و میانه روى متروک گردد.

13. افراد جامعه نسبت به یکدیگر بدبین شوند و سوءظن و عدم اعتماد بر جامعه سایه افکند.

14. سالهاى دنیا پست و خوار شود.

15. درختکارى زیاد شود و محصولها اندک شود.

16. قیمتها بالا رود (نرخ اجناس مورد لزوم به طور سرسام آورى بالا برود تا جایى که زندگى را تبدیل به جهنم سوزان کند).

17. بادها زیاد شود (طوفانها و تندبادها مرتبا در دنیا زیانهاى سنگین جانى و مالى به بار آورد).

18. پرده از روى باطن مردم برداشته شود (و جنایتکاران و دنیاپرستان و جاه طلبان شناخته شوند، یا بدان آشکار شوند یا علائم ظاهر شوند).

19. عمل شنیع لواط علنى شود (کما اینکه در انگلستان با گذراندن قانونى از تصویب مجلس لواط بلامانع شده است).

20. خلاف، پسندیده شود.

21. تجارت و کاسبى دچار سختى و تنگى شود و اشیاء مورد درخواست کم شود.

22. تمام برنامه ها را با کمال گستاخى و خودسرى بر مبناى هواى نفس (دلم مى خواهد) پیاده کنند.

23. ناسزا و فحش دادن به پدر و مادران را وسیله سرگرمى و مزاح قرار دهند.

24. آشکارا ربا بخورند و کوچکترین ترسى از خداوند نداشته باشند.

25. بى عصمتى و زنا در میان مردم رواج پیدا کند (مراکز خودفروشى و زنا در دنیا با ابعاد گسترده اى بالاترین شاهد ماست).

26. خشنودى و راضى بودن از زندگى و برنامه آن بسیار کم شود.

27. افراد سفیه و نادان زمام امور را به دست گیرند.

28. خیانت به انواع و اقسام مختلف در میان همه طبقات زیاد شود.

29. امانت را بى اهمیت بدانند و به آن بى اعتنا باشند و افراد امین کم شوند.

30. افراد از اخلاق و کار خویش تعریف کنند.

31. نادانها به دلیل نادانى خویش مشهورند.

32. مردم خانه هاى خود را بیارایند و دیوارهاى آن را زینت دهند.

33. قصرها و خانه ها بلند ساخته شود (مانند ساختمانهاى چندین طبقه اى که آسایش و امنیت را از همسایه ها سلب مى کند.)

 34. باطل را به لباس حق جلوه دهند.

35. زشتى دروغ از بین برود بحدى که لباس راستى بر آن بپوشانند.

36. اگر کسى در کارش صحت عمل داشته باشد او را ضعیف بدانند.

37. پستى و لئامت و سرزنش یکدیگر را به حساب عقل بگذارند (صاحبش را عاقل بدانند)

38. گمراه بودن و راه کج رفتن را هدایت بشمارند.

39. بیان را کورى بدانند (اگر به وسیله بیان، حقایقى گفته شود که به نظر آنها خوش نیاید بگویند این شخص کور است و واقعیت دنیا را نمى بیند).

40. و خموشى را بى خردى بدانند.

41. دانشمند اگر بخواهد از علم خویش به نفع خود و جامعه حرف بزند او را جاهل و عملش را نادانى بدانند.

42. نشانه ها بسیار شود و علامتها یکى پس از دیگرى ظاهر گردد.

43. تحقیق نکرده سخنان دور از حقیقت بگویند (مردم را متهم کنند و بدون دلیل آبروى بندگان خدا را بریزند).

44. آسیاى مرگ بر سر جامعه بچرخد (جنگهاى خانمانسوز به راه بیندازند و افراد بیگناه را قتل عام کنند، مانند بمباران مناطق مسکونى و غیر نظامى و..).

45. مردم از نظر بینش و دید قلبى کور شوند و حقایق را نبینند (مانند جنایاتى که از زمامداران خود مى بینند و در عین حال مى گویند خوب است).

46. کارهاى ناپسند بر اعمال خوب غلبه پیدا کند (مردم طرفدار کارهاى بد شوند).

47. محبت نسبت به یکدیگر وصله رحم از دلهاى مردم برداشته شود.

48. تجارت و بازرگانى زیاد شود و مردم کارهاى باطل و ناچیز را نیکو بدانند.

49. جان خود را به یکدیگر به خاطر شهوتهاى زیادى که دارند، بذل کنند.

50. کارهاى بزرگ را آسان شمارند (نظیر جنگ با دولتهاى بزرگ).

51. از پوشیدن پوستهاى حیوانات حرام گوشت (یا ذبح شرعى نشده) باکى نداشته باشند.

52. جامه هاى نرم و زیبا و نازک بپوشند (و بدن آنها از روى لباس پیدا باشد).

53. رغبت به دنیا پیدا کنند و آن را بر آخرت مقدم بدارند (اعمال بد مردم گواه این مطلب است).

54. رحم از دلهاى همه مردم برود (اعم از زمامدار، تاجر، کاسب، زن، شوهر و غیر آنها).

55. فساد جنبه عمومى پیدا کند (خواهى نشوى رسوا همرنگ جماعت شو).

56. قرآن را به بازى بگیرند (از نام آن و آیاتش به نفع اهداف شوم خود سوء استفاده کنند).

57. اموال بیت المال (وجوه شرعیه) را مال شخصى خود بدانند یا حقوق شرعیه مال خود را ندهند و بگویند مال خودمان است .

58. مسکرات را با تغییر نام حلال بدانند.

59. در وقت دادن زکات مال خود خیانت کنند (کم بدهند یا جنس نامرغوب عرضه کنند).

60. ربا را به نام خرید و فروش و اجاره دادن محلى از مقروض بگیرند.

61. در فسق و فجور مردها با مردها و زنها با زنها برابرى کنند.

62. به نافرمانى از خداوند (گناه کردن) مباهات کنند.

63. دلهاى مردم پر از تکبر و نخوت شود و ظلم و جور در پادشاهان و نادانى در مردم (زیر بار ظلم رفتن) ظاهر شود.

64. در چنین وضعى دیندار باید دین خود را بردارد و از این طرف به آن طرف و از این قله کوه به آن قله و از این دره به دره دیگر برود تا سلامت دین داشته باشد.

65. از اسلام باقى نماند جز اسمى و از قرآن باقى نماند جز رسمى (قرآن در دلها کهنه شود و فقط اسم و رسمى از آن باقى بماند).

66. قرآن بخوانند در حالى که از گلوگاه و استخوان ترقوه و گردن نگذرد و از وعده هاى خداوندى و وعیدهاى آن عملا در میان مردم خبرى نباشد و از خداوند نترسند و به یاد او نباشند و از ناسخ و منسوخ قرآن بى خبر باشند.

67. در این حالات مساجدشان آباد باشد اما دلهاشان از تقوا و ایمان تهى .

68. علما و دانشمندان آن زمان بدترین مردم روى زمین باشند و تمام فسادها و فتنه ها از ناحیه آنها برخیزد و بازگشت همه آنها (فتنه ها) به سوى خود ایشان است .

69. مردم خیّر و نیکوکار و مراکز خیر از بین برود اما اهل شر و فساد بمانند.

70. مردم به خداوند عالم در کارهایشان بى اعتنا باشند و اعمالشان از روى تحقیق نباشد.

71. تنها محبوب مردم دینار و درهم باشد (ثروت دنیا از هر راهى که بیاید، حلال یا حرام، مانعى نداشته باشد).

72. هر قدر ثروتشان زیاد شود باز بگویند فقیریم .

خواننده عزیز!

این هفتاد و دو علامت را به منزله یک آیینه قرار بده و آن را در مقابل جهان امروز بگذار؛ اگر همه اینها را در این آیینه و در قیافه هاى این مردم ندیدید نویسنده را نفرین کنید وگرنه به دعاى خیر از او یاد کنید. حتما مى بینید.

جابر بن عبدالله انصارى مى گوید:

در حجة الوداع (آخرین حج) در خدمت رسول اکرم صلى الله علیه و آله بودم . وقتى که پیامبر بزرگ اعمال واجب حج را تمام فرمودند به عنوان وداع به خانه کعبه نزدیک شدند، حلقه در خانه را گرفتند و با صداى بلند که همه اهل مسجدالحرام و بازاریان صداى مبارکشان را شنیدند و اجتماع کردند، فرمودند: اى مردم ! بشنوید و به آنهایى که در اینجا نیستند برسانید. آنگاه وجود مقدس رسول گرامى صلى الله علیه و آله گریه کردند و از گریه آن بزرگوار همه به گریه افتادند و چون از گریه فارغ شدند، فرمودند: اى مردم ! خداوند شما را رحمت کند. مثل شما از امروز تا یکصد و چهل سال دیگر مانند درخت بى خار خواهید بود (ممکن است که کنایه از زندگى آرام باشد) و دویست سال دیگر بر شما خواهد آمد که مانند درختى باشید که هم برگ دارد و هم خاردار است (این نیز ممکن است کنایه از زندگى همراه با نیش و نوش و زحمت و خوشى باشد). دیگر بعد از این مثل شما مانند درختى است که خارهاى جانگداز دارد و در این فصل از زندگى نمى بینید مگر پادشاه ستمگر یا ثروتمند بخیل یا عالم دنیاپرست یا فقیر دروغگو یا پیرمرد زناکار یا بچه گستاخ یا زن نادان و احمق . آنگاه رسول اکرم صلى الله علیه و آله گریه کردند. سلمان فارسى از جا برخاست و عرض کرد: یا رسول الله ! به ما خبر بده کى خواهد شد. حضرت فرمودند: هرگاه علما و دانشمندان شما کم شوند و قاریان قرآن شما از بین بروند و زکات دادن متروک شود و منکرات در اجتماع شما رواج پیدا کند و در مساجد صداهاى شما بلند شود و کارهاى مربوط به دنیا را مقدم بر امور اخروى بلکه روى سر آخرت بگذارید و علم را زیر پاى خود قرار دهید (کنایه از علوم اسلامى و معارف حقه اهل بیت علیهم السلام است) و سخن معمولى و همگانى شما دروغ، میوه و نقل مجالس شما غیبت و آنچه به دست مى آورید حرام باشد. (اى سلمان !) در آن زمان بزرگان بر کوچکان رحم نمى کنند و کوچکان نیز احترام بزرگان را نگاه نمى دارند (اى سلمان !) در این حالت، لعنت خداوند بر شما نازل مى شود و سختیها دامن شما را خواهد گرفت و از دین در میان شما جز لفظى باقى نمى ماند و آنگاه که شما داراى این صفات ناپسند شدید، منتظر وزیدن باد سرخ یا سنگباران شدن یا مسخ شدن باشید، به درستى که در کتاب خداوند عزوجل آمده است : ((خداست که مى تواند به وسیله عذابهاى مختلف از بالا و پایین (سنگباران یا بادهاى سخت) شما را مجازات کند یا شما را گروه گروه کند و بچشاند برخى از شما را آسیب برخى دیگر. بنگر چگونه آیه ها را گونه گون مى کنیم، شاید آنها فهم کنند)).

در این موقع بعضى از اصحاب برخاسته، عرض کردند: یا رسول الله ! به ما خبر ده این جریانات کى خواهد بود. فرمودند: آنگاه که نماز را در وقت خودش نخوانند، متابعت از شهوات کنند، شرب خمر کنند (زیرا قهوه خوردن گناه نیست)، به پدران و مادران ناسزا بگویند، به دست آوردن مال حرام را غنیمت بدانند و زکات دادن را زیان و ضرر تلقى کنند، مرد از همسر خود اطاعت کند، درباره همسایه جفا کنند، با ارحام قطع ارتباط کنند، رحم از بزرگان برداشته شود و حیاى کوچکان کم گردد، ساختمانها را محکم بنا کنند، درباره نوکران و کلفتها ظلم کنند، شهادتشان از روى هوى و هوس باشد، حکم آنها بر اساس ظلم باشد، مرد پدرش را لعنت کند، برادر نسبت به برادر حسد ورزد، شرکاء در معاملاتشان به یکدیگر خیانت کنند، وفا کم شود، زنا شیوع پیدا کند، مردان خود را به لباس زنان بیارایند، پرده حیا از زنها برداشته شود، تکبر دلهاى مردم را پر کند مانند سمهاى کشنده اى که در بدنها جاى مى گیرد، کارهاى خوب کم شود و جرایم و بدیها ظاهر شود، واجبات الهى سبک پنداشته شود، با گرفتن پول صاحبان مال را بستایند، ثروت را در راه غنا و خوانندگى به مصرف برسانند، از آخرت غفلت کنند و تمام توجه خود را به دنیا معطوف دارند، ورع و پرهیزکارى کم و طمع زیاد شود، هرج و مرج بالا گیرد، بندگان خدا در جامعه ذلیل و منافقان در میان مردم محترم باشند، مساجد از نظر ظاهر به وسیله اذان آباد اما دلهاى ساکنان آن تهى از ایمان باشد، قرآن را سبک بشمارند، انواع خواریها درباره اهل ایمان اعمال کنند. در این هنگام مى بینى که صورت این مردم چهره آدمى است اما قلبهاى آنان دلهاى شیاطین است (پر است از مکر و حیله و تکبر و امثال این صفات بد)؛ سخنان آنان از عسل شیرین تر اما دلهایشان پر است از زهرهاى کشنده . اینان گرگهاى درنده اى هستند که به لباس آدمیان در آمده اند. در این حالات، روزى نیست که خداوند به آنها نفرماید آیا از رحمت من مغرور شده و به من جراءت پیدا کرده اید؟ ((تصور مى کنید که من شما را بى فایده خلق کردم و بازگشت شما به سوى من نیست ؟)). به عزت و جلالم سوگند، اگر به خاطر بندگان صالح و با اخلاصم نبود یک آن به معصیتکاران مهلت نمى دادم و اگر ورع و پرهیزکارى بندگان باتقوا نبود یک قطره باران از آسمان فرو نمى فرستادم و یک برگ سبز از زمین نمى رویاندم . عجبا از مردمى که مال و ثروت را خداى خویش قرار داده اند و آرزوهاى آنها طولانى است (با توجه به عمر کوتاه دنیا) و چشم طمع دارند که در جوار رحمت الهى باشند، و حال آنکه به مقام قرب نمى رسند مگر به وسیله عمل صالح و عمل هم قبول نخواهد شد مگر با راهنمایى عقل .

در این حدیث نبى معظم صلى الله علیه و آله از حوادث و بلاهایى که بعد از آن بزرگوار متوجه خاندان عزیزش مى شود یاد مى فرمایند و در ضمن به بعضى از علائم ظهور امام عصر روحى له الفداء اشاره مى کنند:

ان رسول الله صلى الله علیه و آله ذکر بلاء یلقاه اهل بیته حتى یبعث الله رایة من المشرق سوداء من نصرها نصره الله و من خذلها خذله الله حتى یاءتوا رجلا اسمه کاءسمى فیولوه امرهم فیویده الله و ینصره(4).

پرچمهاى سیاهى از جانب مشرق (خراسان) به احتزاز در مى آید. هر کسى که زیر این پرچمها برود و صاحبش را یارى کند خداوند او را یارى خواهد فرمود و هر فردى که آنها را مخذول کند، یعنى با پرچم و صاحب آن مخالفت کند، خداوند او را مخذول خواهد کرد تا اینکه مردى بیاید که نامش مانند نام من باشد. پس زمام امور را به دست گیرد و خداوند او را از نصرت و تاءییدات خودش بهره مند خواهد فرمود.

نعیم بن حماد مى گوید:

رسول معظم اسلام صلى الله علیه و آله فرمودند: بعد از من فتنه هایى خواهد بود و جماعتهایى رهبرى فتنه ها را به عهده خواهند گرفت ؛ اما در آخر فتنه اى خواهد بود که بر اثر آن عقل مردم دچار انحراف خواهد شد.

ممکن است منظور از فتنه ها حادثه بعد از رسول اکرم صلى الله علیه و آله (غصب خلافت)، زمامدارى بنى امیه، خلافت بنى عباس و فتنه هاى دیگرى باشد که واقع شده است .

عبدالله بن مسعود از بنیانگذار اسلام صلى الله علیه و آله روایت مى کند که آن حضرت در ارتباط با حوادث بعد از خودشان چنین فرمودند:

من شما را از هفت فتنه مى ترسانم که بعد از من در دنیاى اسلام به وجود مى آید:

1. فتنه اى که در مدینه برپا مى شود (ممکن است اشاره به فتنه طلحه و زبیر باشد یا حادثه سقیفه).

2. فتنه دوم از مکه است (ممکن است اشاره به جریان عبدالله بن زبیر باشد).

3. فتنه اى که از جانب یمن (نجده) باشد.

4. فتنه اى که از جانب شام برخواهد خاست (ممکن است اشاره به فتنه بنى امیه باشد).

5. فتنه اى که از جانب مشرق به وجود مى آید (ممکن است فتنه بنى عباس باشد).

6. فتنه اى که از سوى مغرب خواهد بود.

7. فتنه هفتم از شام برمى خیزد، که همانا قیام سفیانى است .

عبدالله بن مسعود مى گوید: بعضى از افراد این امت اول این فتنه ها را درک مى کنند و بعضى دیگر آخر این فتنه ها را خواهند دید.

خواننده ارجمند!

باید از خداوند بزرگ به وسیله آقا حضرت بقیة الله روحى له الفداء استدعا کنیم که همه ما را در این فتنه ها و امتحانات حفظ فرماید تا ظهور حضرت ولى عصر علیه السّلام را با عافیت درک نماییم - آمین یا رب العالمین -.

راوى خبر مى گوید: در خدمت رسول اکرم صلى الله علیه و آله بودم، جوانانى از بنى هاشم وارد شدند، رنگ مبارک آن حضرت دگرگون . پس آن جوانان عرض کردند: یا رسول الله ما همیشه در رخسار شما حالى را مى بینیم که آن را خوش نداریم . حضرت فرمودند:

ما اهل بیتى هستیم که خداوند به جاى دنیا آخرت را براى ما قرار داده است . به درستى که اهل بیت من (این جمعیت) بعد از من به انواع بلاها مبتلا مى شوند (شهادت، اسارت، تبعید، زندان و...) تا اینکه قومى از سمت مشرق بیایند که داراى پرچمهاى سیاه هستند. آنان مطالبه حق کنند و به آنها داده نشود. پس جنگ کنند تا دفعه دوم و سوم پیروزى نصیب آنها شود و آنها این موفقیت را به مردى از خاندان من تقدیم مى کنند و او جهان را پر از عدل و داد مى کند چنانکه پر شده باشد از ظلم و جور. پس هر کسى از شما آن زمان را درک کرد خودش را به او برساند ولو اینکه از راه خزیدن و سینه خیز روى برف باشد، زیرا او مهدى من است .

خواننده گرامى !

در این روایات خبر داده اند از قیام جناب سید حسنى و یاران او و تسلیم شدنش به امام عصر روحى له الفداء و اینکه در خدمت آن بزرگوار خواهد بود، و البته مرکز قیام خراسان خواهد بود.