امیرالمؤ منین و نزول حضرت عیسى علیهما السلام
امام امیرالمؤ منین علیه السّلام به تشریف فرمایى حضرت عیسى بن مریم على نبینا و علیه السّلام در روزهاى اول ظهور اشاره مى فرمایند، آن هم در بیت المقدس روز جمعه :
مهدى ما به جانب بیت المقدس برمى گردد و چند روزى در آنجا با مردم نماز مى خواند تا روز جمعه مى رسد و مردم آماده نماز هستند که ناگهان حضرت عیسى بن مریم در همین ساعت از آسمان به زیر مى آید، در حالتى که دو لباس قرمز به تن دارد و قطرات عرق از سر و صورتش مانند قطرات روغن مى ریزد. مردى زیبا و خوش اندام است که شبیه ترین مردم به حضرت خلیل الرحمن (علیه السّلام) است پیش مى آید و با حضرت بقیة الله مصاحفه مى کند و بشارت به فتح و پیروزى مى دهد. در این موقع حضرت مهدى علیه السّلام تعارف مى فرماید به حضرت عیسى که جلو بایستید و با مردم نماز بخوانید.
حضرت عیسى مى فرماید: اى فرزند رسول خدا! ((بل الصلوة لک)). کنایه از اینکه پیشوایى دیگر مخصوص به شماست . در این موقع حضرت عیسى اذان مى گوید و حضرت بقیة الله ارواحنا له الفداء جلو مى ایستد و جناب عیسى علیه السّلام به آن حضرت اقتدا مى کند (اللهم عجل فرجه).
امام امیرالمومنین و نشانه هاى پیش از قیام
امام صادق علیه السلام از وجود مقدس حضرت امیرالمومنین سلام علیهما روایت مى کنند که آن سرور فرمودند:
مسلما زمانى بر مردم خواهد آمد که افراد فاجر و گناهکار را مورد احترام خاص قرار مى دهند، سخن چین و بد زبان را مقرب خود مى سازند و افراد با انصاف را ضعیف و ناتوان مى شمارند . عرض کردند: یا امیر المؤ منین ! کى خواهد شد؟ فرمودند: (هر وقت دیدید امانت را غنیمت مى شمارند (خیانت به امانت مى کنند)، دادن زکات را براى خود زیان و غرامت مى پندارند، عبادت را بار و سنگینى بر دوش خود مى دانند وصله کردن را با منت انجام مى دهند . عرض کردند: یا امیر المؤ منین ! کى خواهد شد؟ فرموند:) هرگاه دیدید زنان تسلط پیدا کردند (بر امور اجتماعى و سیاسى و غیره) و نیز هر وقت دیدید که اماء و کنیزان استیلا یافتند و نوجوانان به زمامدارى رسیدند.
خواننده عزیز!
اگر دقت کنید تمام این علامتها در اجتماع ما در ابعاد مختلف دیده مى شود.
خواننده محترم !
ملاحظه مى فرمایید زبان اسلام در دنیاى ما نیز زبان صلح، عدالت، ایمان، امنیت و برادرى است، در حالى که در جهان کنونى، اعمال مردم برخلاف این برنامه هاست .
از امام صادق علیه السّلام منقول است که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند:
هر که ما اهل بیت را دشمن دارد خداوند (عزوجل) او را یهودى برانگیزد. سؤ ال شد: یا رسول الله ! اگرچه شهادتین بگوید؟ فرمودند: بله، در نتیجه دو کلمه شهادت (اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله) فقط جان او محفوظ مى ماند و یا از پرداخت جزیه معارف مى شود. سپس ادامه دادند: هر کسى که ما اهل بیت را دشمن بدارد خداوند او را یهودى برانگیزد. پرسیدند: چگونه اى رسول خدا؟ فرمودند: اگر زمان دجال را دریابد به او ایمان آورد.
در این روایت، پیامبر بزرگوار اسلام صلى الله علیه و آله پس از اشاره به وظیفه مردم در ارتباط با اهل بیت علیهم السلام و نیز زیان دشمنى با خاندان گرامى اش، به خروج دجال که از علائم ظهور حضرت بقیة الله روحى له الفداء است، اشاره فرموده اند. بنابراین، زیان دشمنى با اهل بیت سلام اللّه علیهم اجمعین را مى توان این گونه خلاصه کرد:
1. محشور شدن در روز قیامت با یهودیان .
2. حسرت و پشیمانى که در سایه قطع ارتباط با خاندان وحى دامنگیر انسان مى شود.
3. از دست دادن نعمتهاى ابدى خداوند.
4. مخلد بودن در آتش جهنم .
5. محرومیت از مصاحبت با ذوات مقدسه معصومین سلام اللّه علیهم اجمعین .
رسول مکرم صلى الله علیه و آله خبر از قیام مهدى روحى له الفداء مى دهد و از آن حضرت به نام خاتمه دهنده به دین چنین مى فرماید:
همچنانکه دین به وسیله من آغاز شد، توسط فرزندم مهدى (علیه السّلام) خاتمه مى یابد... در آخرالزمان امت من در سایه زمامدارى ستمگر به بلاهایى مبتلا مى شوند که مانند آن را نشنیده اند و به اندازه اى عرصه بر مردم تنگ مى شود که پناهگاهى براى خود پیدا نمى کنند. در این هنگام خداوند مردى از عترت و اهل بیت من بر مى انگیزد که جهان را پر از عدل و داد مى کند چنانکه پر از ظلم و جور شده باشد. از ویژگیهاى او این است که اهل زمین و ساکنان آسمانها او را دوست مى دارند و آسمان بارانهاى خودش را مى بارد و زمین برکاتش را در اختیار مردم قرار مى دهد.
در آخرالزمان مردمانى بیایند که از نظر ظاهر، سیماى آدمیان را دارند، اما دلهایشان مانند قلبهاى شیطانها است (پر از خودخواهى و تکبر و غرور و امثال اینها است). مانند گرگهاى درنده دلشان خالى از رحمت و عطوفت انسانى باشد، قتل و خونریزى براى آنها یک امر بسیار ساده و بى اهمیت خواهد بود و از کارهاى زشت دورى نمى کنند. اگر از آنها متابعت کنى تو را از خود مى رانند و اگر از آنان فاصله بگیرى تو را مورد غیبت و عیبجویى قرار مى دهند؛ اگر با تو سخن گویند دروغ مى گویند و اگر آن مردم را امین خویش قرار دادى به تو خیانت مى کنند. بچه هاى آنها با ناز و نخوت زندگى مى کنند و جوانانشان بى باک و از خود راضى اند چندان که مردم را از بى تربیتى خویش عاجز مى کنند. پیروان آنها امر به خوبیها و نهى از بدیها نمى کنند. عزت جستن به وسیله آنها ذلت و خوارى است، مطالبه موجودى آنها فقر و ناتوانى است . شخص عاقل در میان آنها گمراه به شمار مى آید و امر به معروف کننده مورد تهمت و افترا قرار مى گیرد. افراد با ایمان و صاحبان تقوا در میان ایشان ضعیف خواهند بود، اما افراد فاسق در میان آنها با شخصیت حساب مى شوند. کارهاى خوب و سنتهاى الهى در میان این جمعیت بدعت محسوب مى شود و از طرفى بدعت در میان آنها سنت به حساب مى آید. در چنین زمانى که مردمش داراى چنین خصوصیات اخلاقى شده اند، خداوند اشرار و مردم بد را بر آنها مسلط مى کند و دیگر دعاوى خوبان اجابت نخواهد شد.