نجوا
آقایم سلام ساده مارا جواب کن
بنده کرم زده را آدم حساب کن
با دلی شکسته به سویت آمده ام
ای سرور عشق کشتی ما را خراب کن
حق با شماست که ذره ای خدمت نکردم
سرباز صفر هم که شده مارا خطاب کن
آقایم سلام ساده مارا جواب کن
بنده کرم زده را آدم حساب کن
با دلی شکسته به سویت آمده ام
ای سرور عشق کشتی ما را خراب کن
حق با شماست که ذره ای خدمت نکردم
سرباز صفر هم که شده مارا خطاب کن
آقا جان!
فدای قدمهایت . باز هم بیا بیا
به امید آنکه دل ما به شوق تو پرواز بیاموزد . پا به پا ی تو...
فدای دستان پر مهرت آقای من !
باز هم دل مارا پر از عطر یاس ، عطر فاطمه(س) کن .
آقای مهربانم !
بیا بیا ..
این بار جای جای قدمهایت را گل های اطلسی می کاریم
تا......
مبادا راه خدا از خاطرمان برود .
از عشق تو گفتیم و نمک گیر شدیم
تا ساحل چشمان تو تکثیر شدیم
گفتند غروب جمعه خواهى آمد
آنقدر نیامدى که ما پیر شدیم
باز هم صادقانه و با دلی لبریز از عشقت تو را میخوانم مولایم و صدایت میزنم از عمق وجودم و دل بیتابم را به دستت میسپارم که جز با تو آرام نمیگیرد.
مولایم انتظارت شیرین و زیباست چرا که در پیاش تویی تو...لیکن غم هجرانت مرا دیوانه کرده و ندیدنت ....ندیدن تو که سالهاست جانی برایم باقی نگذاشته ... در پی پایان این انتظارم مولا .... تا ابد و تا آن هنگام که آخرین نفسم نیز قربانی دیدنت شود.
تو را می طلبم تو را....